تاریخ افغانستان، تاریخی کاملا مردانه است و هر سطر آن حکایت و بیانی از قدرت، شهامت و دلیری پادشاهان و قهرمانان مرد دارد. در این تاریخ، زنان از جایگاهی برخوردار نبوده اند، هر چند قهرمانی و شجاعت آنان قابل انکار نیست. مثال چنین بانوان در گذشته بود و امروز نیز زنانی قهرمانی از سر تا سر افغانستان مجبور به دفاع از وطن و فامیل خود شده اند.
چهرۀ طالبان و حرکات نوکرمنشانۀ این گروه اکنون تا اندازۀ نزد مردم واضح و هویدا گردیده است که حتا زنان درمقابل آنان اسلحه میگیرند تا لکه ننگ را بنام طالب از نام انسانیت ، افغانیت و اسلامیت پاک سازند.
یاد بوداز حماسه این بانوان ، به انسان غرور میبخشد زنانی که دیگر دربرابر ظلم و بربریت گروه نوکرمنش تاب نیاورد اسلحه برداشتند تا انتقام خون فرزندان خود رابگیرند که طالبان آنها را در برابر چشمانشان به گلوله بستند و به زندگی شان خاتمه بخشیدند.
ریزه گل، زن قهرمان افغان که تاریخ نامش را فراموش نخواهد کرد!
ريزه گل ثابت كرد كه آنقدرها هم دنياي مردانه جغرافيايی به نام افغانستان خالی از حضور زنان شجاع نيست.
ریزه گل در ولایت فراه که با دختر و عروسش تفنگ را برداشته و علیه طالبان جنگید و تا حالا 25 طالب را به جهنم واصل نمودند.
طالبان پسر ریزه گل را در برابر چشمانش به گلوله بستند؛ وقتی که این مادر پیکر بی روح پسرش در برابر چشمان خود دید گلویش را بغض گرفت و شاید برای نخستین بار ناگزیر شد که در پشت فرمان جنگ افزار قرار بگیرد و با گروهی از هراس افگنان به پیکار برخیزد.
پسر ریزه گل مسئول یک بخش کوچک پولیس در روستایشان بود، در حالی که هنوز چشمانش خواب آلود بود، گروهی از هراس افگنان را دید که پسرش را هدف قرار دادهاند.پس از چند ساعت خبر رسید که پسرش دیگر در این جهان نیست، این خبر اشک را در چشمانش خشکانید و بی اختیار به سوی جنگ افزار شتافت.
ریزه گل میگوید: "ساعت پنج صبح درگیری بالای پاسگاه امنیتی پسرم آغاز شد و هرلحظه جنگ شدت مییافت، سرانجام جنگ افزارها را برداشتم و خود را به پاسگاه امنیتی پسرم رساندم و شلیک گلوله را بالای طالبان آغاز کردم".
دقایقی بعد ریزه گل تنها نبود و همسر، دختر، پسر کوچک و عروسش نیز خود را به پاسگاه رسانند و جنگافزار به دست گرفتند؛ آتش باری آغاز میشود، این آتش باری خشمآمیز دمی خاموش نمیشود.
شاید هراس افگنان دریافتند که دیگر توان رویارویی با این مادر خشمگین را ندارند، اما هراس افگنان
دختر ، عروس و حتا کوچکترین عضو این خانواده هم در این نبرد نابرابر شرکت کرده بودند و تلاش شان این بود که تا اجازه ندهند که دیگر پای طالبان به این بخش برسد
طالبان بارها با نظامیان افغان درگیر شدهاند، اما این درگیری تلخ ترین خاطرهی این گروه در ولایت فراه خواهد بود.
کارنامهی این خانواده اکنون به نمادی از شجاعت تبدیل شده است به هر سو که بنگری حکایتهایی از کارکرد این خانوادهی شجاع به گوش میرسد.
گل بی بی مادر کلان افغان فکر نمی کرد که در هشتاد سالگی خود سلاح بردارد و در برابر گروه طالبان مبارزه می کند.
گل بی بی یکی از صد خانم ایست که در جوزجان یکی از ولایت های شمالی افغانستان سلاح بر شانه کرده و دوشادوش بانوان دیگر به مقاومت علیه گروه های شورشی اسلامگرا می پردازد.
بیشتر این گروه مبارزین، خانم هایی اند که شوهران، پسران و یا برادران خود را در نتیجه حملات طالبان و گروه داعش در این ولایت هم مرز با ترکمنستان، از دست داده اند.
گل بی بی 9 تن از اعضای خانواده خود را از دست داده است. طالبان و گروه داعش (دولت اسلامی) پنج فرزند و چهار برادر زاده من را کشته اند. من حالا سلاح برداشته ام تا تروریستان را شکست داده و نگذارم که پسران مردم کشته شوند.
در یک دهه گذشته گروه طالبان حملات مختلفی را افزون بر مناطق دیگر افغانستان، در ولایت جوزجان انجام داده اند.
بانوی دیگرکه گروه طالبان، شوهر و بسیاری از نزدیکان او را از بین برده و او را مجبور کرد که در برابر این گروه سلاح بردارد.
این بانوان مبارز به گونه رسمی در دفاتر و تشکیلات نظامی افغانستان ثبت نبوده و از این جهت نهادهای نظامی نمی توانند برای آنان همکاری های لازم انجام دهند.
قوماندان کفتر: از مردمم در برابرهرگونه تجاوز دفاع مى کنم.
عایشه که بنام قوماندان "کفتر" مشهور است؛ زنی از ولایت بغلان است که در گذشته رهبرى صدها مرد جنگجو را برعهده داشت. او می گوید که مخالفان مسلح دولت دراین ولایت با گذشت هر روز نیرومند مى شوند و براى سرکوب آنان، باید پلان دقیق سنجیده شود.
این زن، یکى از قوماندانان مطرح جهادى در ولایت بغلان است که پس از ورود قطعات شوروى وقت به افغانستان، مسلح شد و رهبرى صدها جنگجوی مرد را برعهده گرفت.
قوماندان کفتر در ولسوالى نهرین ولایت بغلان زندگى مى کند و بیش از ٢٠ جنگجوى مرد دارد.او که 65 سال بالا تر عمر دارد کنون نیز در برابر مخالفان مسلح ایستادگى مى کند و نمى گذارد که این گروه ولسوالى نهرین را تصرف کنند.
اگر بخواهیم از حرکت هایی که خواهان احقاق حقوق زن در افغانستان هستند، تحت عنوان جنبش زنان در این کشور یاد کنیم، این جنبش هم سن استقلال افغانستان است. در این یکصد سال افغانستان شاهد "اولین" های بسیاری بوده است مثل "اولین" خواننده زن در رادیو، "اولین" حضور زن در تلویزیون، "اولین" داستان نویس یا رمان نویس زن. همه این بانوان نمایندگی از غیرت و تعهد به کشور میکنند نه به کدام قوم و یا حزب.
آنچه را این بانوان دربرابر طالبان انجام داده اند احساس و خشم مادران رنجدیده است که به زجر آمده و وادار به انتقام و دفاع شده اند.
اینها و صد ها زن دیگر با شجاعت نشان دادند که عزت مردم افغانستان در دست زنان این سرزمین است و باور داریم که افغانستان آرام و با ثبات، زنانی غیور و باعزت را می طلبد.
زنان افغانستان نیرومند ، شجاع و قوی هستند و اگر بخواهند دنیا را هم تکان می دهند.زنده باد زنان شجاع افغانستان.